تاكتیك ضربه زدن از داخل و القای دشمنی
برنامه دشمنان ما این است كه كشور ما را از داخل خراب كنند؛ و با این تحولی كه امروز در جوانها پیدا شده است و همه مردم در جبههها و پشت جبههها مشغول خدمت هستند ما دیگر هیچ عذری برای خدمت و جذب آنها نداریم. و همه ما باید سعی كنیم كه یك دست باشیم علیه دشمنان اسلام و مسلمین و به تكلیف الهی خودمان عمل كنیم. (1)
آنقدر كه اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین علیهالسلام كه در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این تلخ نكنم. ولی طلاب جوان باید بدانند كه پرونده تفكر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی و دینفروشی عوض شده است. شكستخوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبانی كسانی شدند كه تا براندازی نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپیها و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان كردستان تنها یك نمونه است كه میتوانیم ابراز كنیم كه در آن حادثه ناكام شدند ولی دستْ برنداشتن و از كودتای نوژه سر درآوردند، باز خدا رسوایشان ساخت. دستهای دیگر از روحانینماهایی كه قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، یك مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی كه برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید كشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدسنماهای بی شعور میگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز میگویند مسؤولین نظام كمونیست شدهاند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان برای ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا میدانستند [حجتیهایها]، امروز از اینكه در گوشهای خلاف شرعی كه هرگز خواست مسؤولین نیست رخ می دهد، فریاد «وا اسلاما» سر میدهند! دیروز « حجتیهای» ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! «ولایتی»های دیروز كه در سكوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تكسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند! راستی اتهام امریكایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه كسانی صادر میشود؟ از آدمهای لامذب یا از مقدسنماهای متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و كنایهها نسبت به مشروعیت نظام كار كیست؟ كار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم كه حرف بسیار است. همه اینها نتیجهی نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزههاست. و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشكل و پیچیده است. (2)
آنهایی كه در داخل با اسمهای مختلف ضربه میخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهای به حكومت اسلامی میخواهند ضربه بزنند، اینها هم خیانت كردند. گاهی خیانت اینها راه را باز میكند برای اینكه آنهایی كه مثل صدام و منافقین هستند راهشان باز بشود و خیانت بالاتر را بكنند. ما كه میگوییم كه مسلمان هستیم. شیعه علی بن ابی طالب هستیم، باید ببینیم كه شیوه علی بن ابیطالب چی بود. همین علی بن ابیطالب كه رسول خدا او را به جای خودش نصب كرد، بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت كرد با اشخاصی كه به عقیده او غاصب مقام بودند، برای اینكه مصالح اسلام اقتضا میكرد. اگر حضرت آن وقت میخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مایی كه میگوییم مسلمان هستیم، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم. نه مصالح شخصی خودمان را. باید ببینیم كه امروز ضربه زدن به مجلس شورای اسلام، ضربه زدن به شورای نگهبان، ضربه زدن به رئیس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامی، این میسازد با شیعه بودن با علی بن ابیطالب؟ (3)
ما میبینیم، در وقتی كه در ایران خودمان نظر میكنیم میبینیم كه كوششهای زیاد شده است برای تفرقه انداختن بین دو جناحی كه اگر آن دو جناح متحد بشوند كارهای كشور اصلاح میشود و آن جناح روحانی و جناح دانشگاهی است. چقدر كوشش كردهاند برای تفرقه بین این دو جناح، به طوری كه در دانشگاه اسم روحانی را نمی شد بیاوری و در فیضیه اسم دانشگاهی. این در اثر تبلیغات دامنهداری بود كه كرده بودند و با آن تبلیغات و بیتوجهی ما، اینطور مسائل واقع شد و آن ضربهای كه ما از این افتراق خوردیم از هیچچیز نخوردیم؛ یعنی، اساس تمام ضربهها این ضربه بود. دانشگاه اداره كشور را میكرد، وقتی دانشگاه به تباهی كشیده شد، اداره كشور به تباهی كشیده شد. و ما دیدیم آنچه كه در این قرنهای آخر واقع شد خصوصاً در این پنجاه سال، از آن طرف با تبلیغات وسیع بین برادرهای اهل سنت و برادرهای اهل تشیّع كوشش كردند كه تفرقه ایجاد كنند. با همه وسایل كوشش كردند و این دو جناح بزرگ را از هم جدا كردند. به طوری كه آن طایفه این طایفه را حتی تكفیر میكردند و این طایفه آن طایفه را احزاب درست میكردند در كشور. این اختصاص به كشور ما ندارد، همه كشورها احزابی كه درست میكردند دو طایفه را به جان هم میانداختند. حزبها غافل بودند، رؤسای احزاب غافل بودند كه اینها دارند چه میكنند. هر حزبی دشمن حزب دیگری بود و هر قشری دشمن قشر دیگر. پس ما میبینیم كه آن چیزی كه آنها اصرار به آن دارند این است كه ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم. (4)
ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بكشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم. و باید از همان بچهها شروع كنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانی اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید كه هیچكس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فكری مستقل باشیم، آنها چگونه میتوانند به ما ضربه بزنند؟ تنها آنها میتوانند از داخل خود ما، به ما ضربه بزنند؛ در داخل، فردی را درست كنند - كما اینكه میبینید درست كردهاند - و بعد توسط آن هرچه میخواهند انجام میدهند. (5)
چه سیلی به ما زد آن آدم! [دكتر محمد مصدق از جبهه ملی] من نمیخواهم بگویم كه طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان. همانطور كه در زمان پهلوی بستند كه من و آقای حائری بالای سر این جوانهایی كه از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند، رفتیم و اطبا جرأت نمی كردند بنویسند این زخمی شده است. بروند كنار اینها! بروند گم شوند اینها! اینها منحل باید باشند. ما نمیتوانیم تحمل كنیم به اینكه هركس هر جوری دلش میخواهد. خیر من دلم میخواهد كه حالا دمكرات باشد، من دلم میخواهد كه ملی باشد، من دلم میخواهد كه ملی و اسلامی باشد» ما از اینها ضربه دیدهایم. ما اسلام را میخواهیم. غیراسلام را نمیخواهیم. مجلس باید اسلامی باشد. مجلس باید افكارش افكار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه بكنیم. من نمیتوانم تحمل بكنم كه این قدر ما جوانهایمان از بین بروند برای اینكه ما مسامحه داریم میكنیم. مسامحهها از كار باید برود، و باید حالا كه مجلس تأسیس شد و مجلس رسمیت پیدا كرد، همه امور باید بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد، و با جدیت و با قاطعیت و بدون مسامحه، هركس خلاف كرد بخواهند او را، و یا اگر خلافی واقعاً كرده، بدهند او را دست دادگاهها و دادگاهها محاكمهاش كنند. (6)
این به نظر من میآید كه یك نقشه و توطئهای است كه برای این جهت كه، استقرار در ایران و نظم در ایران پیدا نشود. در ارتش میروند نمیگذارند كه یك انتظامات صحیح پیدا بشود. در ژاندارمری میروند، آنجا را هم مانع میشوند. در شهربانی هم همینطور. تو[ی] سپاه پاسداران هم پیدا میشوند. در دانشگاه هم زیادند و همه جا اینها هستند، حاضرند و اینها برای این جهت نقشه دارند. به نظر من اینطور میرسد كه نقشه این است كه در داخل ما را، این ضربه را به ما بزنند كه ما اغتشاش در خودمان پیدا كنیم. یك انتظامی در كار نباشد. اختلاف باشد و یك هرج و مرجی باشد. بریزند خانه هركس را غارت كنند. بریزند زمین هركس را غارت كنند. بریزند باغات هركس را بخواهند چه بكنند. اموال هركسی را ببرند. نگذارند یك استقراری پیدا بكند. از آن طرف دشمنهای این ملت، دشمنهای اسلام با قلمهای خودشان و با افكاری كه دارند و طرحهایی كه دارند در مطبوعات خارجی، در رسانههای گروهی خارجی هم اغتشاشات ایران را، اختلافات ایران را، اینها را یكیاش را چند مقابل كنند و در خارج منتشر كنند، و در خارج منعكس كنند كه ایران مثل یك بچه صغیری میماند كه محتاج به قَیم هست. باز نرسیده به حد بلوغ كه خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است این معنا باشد كه در خارج منعكس بكنند كه ایران هرج و مرج است و همه به جان هم ریختند و همه گروهها در هرجا بروی یك اختلافات هست. این را اسباب دست قرار بدهند كه ایران قابل این نیست كه خودش را اداره كند، باید یكی دیگر ادارهاش كند. (7)
راهبردهای تصریحی:
1- دشمن سعی در ضربه زدن از طریق داخل و نیروهای خودی دارد.
2- هرج و مرج و اغتشاش در داخل، در راستای اهداف دشمن است.
3- خنثی كردن نقشهی دشمن برای ضربه زدن از داخل، حفظ وحدت و توجه به مصالح اسلام و ملت به جای منافع شخصی است.
نكات استنباطی:
1- دشمن میداند كه این نظام الهی امكان سرنگونی با تهاجم نظامی را ندارد، لذا مترصد است تا با استفاده از عناصر خائن داخلی ضربه نهایی را بزند.
2- اگرچه راهكار ضربه زدن از داخل طولانیتر از راهكارِ دخالت نظامی است ولی مطمئنتر و از لحاظ افكار عمومی و دوام سلطه، برای دشمن مناسبتر است.
3- در راهكار ضربه زدن از داخل، دشمن روی عناصر سست ایمان، تحریك منافع شخصی افراد، ایجاد جریانهای مخالف و اغتشاش و هرج و مرج به وسیلهی آنها، سرمایهگذاری میكند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام(ره)، ج17، ص 225.
2. صحیفه امام(ره)، ج21، صص 280 و 281.
3. صحیفه امام(ره)، ج19، صص 66و 67.
4. صحیفه امام(ره)، ج15، صص 470 و 471.
5. صحیفه امام(ره)، ج15، صص 309 و 310.
6. صحیفه امام(ره)، ج13، صص 51 و 52.
7. صحیفه امام(ره)، ج12، ص 70.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (9)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}